آموزش نویسندگی ناداستان ابهامی
این مطلب آموزشی پیرامون نوع جدیدی از ناداستان می باشد . به اسم ناداستان ابهامی . همراه ذکر مثال جالب. این مطلب بازنشر از همبودگاه و پروفایل شهروز صیقلانی است .
دوستان نکته آموزشی این یادداشت آین است که در نوشتن ناداستان ملزم به ثبت تصاویر مرتبط با روند ماجرا هستید زیرا از اصول اصلی نوشتن ناداستان این مورد است . بنده در همبودگاه یک عضو ساده و معمولی مانند سایر اعضا هستم و بسیاری مواقع مواردی را نیاز به اشاره میبینم و ذکر میکنم مثلا در ناداستان بازی مرکب و اسنپ از آقای حسام زاهدی بعنوان ناداستان تمامی نکات صحیح یک ناداستان رعایت شده بود زیرا حتی اسکرین شات های ماجرا و گفتگو و روند جریان بین شخص اصلی و اسنپ در قالب اسکرین شات درج شده بود . ولی خب نمیدانم چرا آن ناداستان حتی در ده ناداستان برتر جا نگرفت . زیرا تنها ناداستان صحیح از نظر قواعد و قوانین و اصول و محتوا همان ناداستان اسنپ و بازی مرکب از جناب زاهدی بود . پس خوب است که در انجام هر نوع کاری اصول و قواعد آنرا رعایت کنیم . حتی اگر معیار و سنگ محک و ترازو کج باشد . اما باز کار نیک کردن از پر کردن است .
یک نمونه از ناداستان صحیح و حقیقی را در ادامه خواهید خواند . این ناداستان جنبه ذکر مثال آموزشی ناداستان دارد و هیچ کدام از موسسه ها و سازمان ها و افراد حقیقی و حقوقی و فروشگاه های نام برده را متوجه ی هیچ اتهام و یا تهمت و یا سیاهنمایی نمیکند . خب گاهی ناداستان میتواند در نقل روزمرگی هایمان و یک تجربه ضد و نقیض و دارای پارادوکس شکل بگیرد . که در کل چنین محتوایی را در بریتانیا بعنوان ناداستان کوعسچن لی طبقه بندی میکنند. و از دسته رده های نویسندگی نوین و جدید محسوب میشود زیرا پیش از این تفکیک نشده و اسم مستقلی نداشت . معنا و مفهوم کوعسچن لی را احتمالا یکایک میدانید ،ولی باز توضیح مختصری میدهم.
خب کوعسچن = یعنی پرسش، سوال
حتی به علامت و نماد ؟ نیز در زبان انگلیسی کوئسچن میگویند. خب شاید نگارش فارسی آن برایتان عجیب باشد ولی تمایلی به استفاده از واژه ی اصلی و انگلیسی آن ندارم . زیرا این نوع از سبک ناداستان بومی سازی شود بهتر است . ( شاید توانستیم روزی ادعا کنیم که ما خودمان تفکیک کرده بودیم انواع ناداستان را . [شوخیانه.] )
خب حال چرا چنین اسمی گرفته این سبک از ناداستان :
چون در پایان مطالعه چنین سبک و سیاقی از ناداستان با پرسش هایی مواجه میشویم. و خب پرسش نیز همان کوئسچن میشود در زبان انگلیسی . ولی این نکته ظریف که چرا ال و ایگرگ و پسوند ( لی ) به ادامه آن اضافه شده نیز جالب توجه است . زیرا لی در زبان انگلیسی برای چنین واژگانی استفاده نخواهد شد و کاربرد صفت دارد . یعنی کلمه را به صفت تبدیل میکند. اینها را در مدرسه مقطع راهنمایی خوانده اید و بی شک بهتر از من میدانید . اما این مورد متناقض که چرا کلمه ای مانند ' پرسش ' را تبدیل به حالت صفتی و صفت کرده اند کمی جدید بود برایم . شاید فکر کنید خب آنان واژه "پرسش" را با افزودن لی یعنی 'ال _ و ایگرگ' تبدیل به حالت صفتی کرده اند و میبایست بگوییم بجای پرسش ،----> پرسشی . ولی چنین نیست . زیرا در شرح این سبک از ناداستان در زبان انگلیسی آمده بوده که وجود تناقض در سیر جریان آن ناداستان را به شکل افزودن پسوند صفت ساز ال و ایگرگ به دنباله کوئسچن نمود داده اند . خب پس میبایست درون چنین ناداستانی یک تناقض وجود داشته باشد .
ابتدا بخوانید ناداستان را تا در انتها به تناقض درون آن اشاره کنم .
ناداستان ابهامی
توضیح واضحات مقدمه : (نمونه ساختگی و محض ذکر مثال لحاظ شده و هیچ اتهامی به هیچ فروشگاه مجازی وارد نیست و اگر نامی از فروشگاه خاص برده شده محض شهرت خوب آن بوده است و بس )

دوستان درود . نه سیاهنمایی و نه اتهامی به کسی وارد میکنم ، ولی برایم جای پرسش است ، چطوری آثاری که پس از چاپ به یکباره توقیف و ممنوع شد را بعد از چندین سال توانستم از دیجی کالا تهیه کنم و بخرم . در حالیکه فقط قصد آزمایش داشتم و خب واقعا خودم هم حتی یک نسخه از آن نداشتم ، و مربوط به سالهای پیش میشود. ولی کتابی که خودم نوشته بودم و حقیقتا پر از نکات ناپخته و غیر حرفه ای بود در زمان خودش و بلطف نشر علی ثبت و مجوز فیپا و سپس کد شابک گرفته بود ولی مجدد به یکباره و بی هیچ توضیحی از عرضه آن جلوگیری شده بود چگونه از بایکوت و بایگانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در آمده و در محیط دیجی کالا نیز قید کرده بود نه که بیست جلد در انبار موجود است . و پس از ثبت سفارش و انتظار کوتاه و دریافت آن ، وقتی تصمیم گرفتم مسیر دسترسی به این اثر توسط دیجی کالا را جویا شوم و از کارشناس مربوطه پرسش کردم ، ایشان فرمودند که نویسنده اثر این را به آنان برای فروش واگذار نموده . اما.....
خب خنده دار است . بنده خود شخص نویسنده اثر هستم . حتی خودم هم هیچ نسخه ای از آن هرگز نداشتم . چه برسد که به آنان بدهم .
و ای کاش به این موضوع اشاره نمیکردم . زیرا بعد از آن سریعا از دسترس خارج و قید شد :
در انبار موجود نمی باشد .
به فاصله سه ماه از این ماجرا ، و اکنون که به دیجی کالا رجوع کردم حتی همان آگهی اول نیز موجود نبود . و کتاب دیگری بجایش آمده بود .
البته من تصویر اسکرین شات آن صفحه را احتمال زیاد باید داشته باشم . برایم جالب است که حتی برچسب ممنوعیت و بایکوت را نیمه کاره از روی صفحات نخست کنده اند میتوانید درون تصویر بالا هم ببینید که برچسب ممنوعیت فروش و کد خورده است .
رایتان کمی بزرگتر اسکرین شات میگذارم .
خب حالا اسکرین شات تبلیغ آن در فروشگاه خوب و خوشنام اینترنتی

خب مثلا این اسکرین شات از فروشگاه مربوطه هست . و مار از پونه خوشش نمیاد دم لانه اش سبز میشه . دقیقا عباس آقای گل و گلاب و با تقریبا خوش قول ما با اثر بلوا (عباس معروفی) پایین اثر توقیفی دیگر بنده ی بدقلم و خالتور نویس قرار داره . بالاش هم که اثر خوب ترجمه شده توسط مترجم محترم و گرامی سروار خانم زهرا اسکندری به اسم کریشنا با پاستیل بنفش . خب چرا این اسکرین شات لایق توضیحات هست ، و دلیلش رو در تصویر بعدی و پاسخ کارشناس و مسئول محصولات فرهنگی و کتاب های ارائه شده در این فروشگاه اینترنتی معروف خواهید خواند .
قصد ندارم سیاهنمایی کنم ، بلکه موضوع برای من یک عمر درد بود ، زیرا هرگز نتونی از سد نظارت چاپ و یا ممیزی به راحتی رد بشی و اگر هم بر فرض مثال در یک برهه بر حسب شانس و انتصاب وزیر جدید و متعادل تر مانند دکتر علی جنتی موفق به کسب چندین مجوز فیپا و کد رده بندی ثبت کتابخانه ملی و باقی مجوز ها بشی بلافاصله به تغییر یک شبه و استعفای اون شخص و انتصاب شخص جدید ، تیتر بزنند که صدور مجوز چاپ فله ای .
و آدم رو به همراه چند شخص دیگر لیست کنند و بایکوت کنند و حتی آثار چاپ شده و عرضه شده رو برای تجدید چاپ ممنوع اعلام کنند و فک فیپا بچسبانند صفحه اول کتاب و بفرستند بایگانی و قسمت قفسه های پر تعداد آثار بلاک شده . بعد از مدتی یهو ببینی که کتابت در دیجی کالا داره فروش میره ، و حتی موفق بشی کتاب خودت رو بخری . و دلیل این عرضه رو جویا بشی و در کمال تعجب پاسخی شوکه کننده از کارشناس قسمت مربوطه دریافت کنی . اینکه چه پاسخی بوده رو در تصویر زیر می تونید بخوانید . و خودتان قضاوت کنید که اینجا کی به کیه ؟ تاریکیه.
الان چند ماه گذشته و دیگه حتی آگهی اون هم موجود نیست و همون موقع به محض پیگیری من ، درج شد در انبار موجود نیست
برای یک اثر دیگر نیز با همین شرایط چنین ماجرایی صدق کرد و در تصویر زیر میبینید.
خب پرسش نخست اینجا رخ داد که معمولا پس از اتمام یک محصول زیر آن مینویسند تعداد صفر عدد در انبار موجود است . پس چرا اینبار نوشتند که در انبار موجود نیست . ؟
ماجرا جالب شد . خب من هم ذاتا نکته سنج و شاید کمی فضول . یعنی کنجکاو .
نکته نماند که به حقانیت و کار درستی فروشگاه مورد نظر هیچ شک و شبهه ای نیست . و خب عالی هستند . و در جهت و سمت دیگه اما ، برادران زحمتکش ما در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ، سنگ تمام گذاشته اند ، و واقعا به نحو احسن وظایف خود را انجام و سانسور میکنند هر آنچه نباید گفته و دیده شود . خب خدا قوت و آجر میدهد. الهی از تعدادشان کسر و به یاران امام زمان افزوده شود . الهی آمین بخدا الهه و امین . بچه های همسایه مون بودند و دیپلم گرفتند و در تصادف فوت شدند . هم الهه و هم داداشش امین. خدا رحمت کنه همه رو . حتی باقی فعالان این حوزه رو هم رحمت بکنِه اونا رو .
(ااین روزها آثار جدید بعد از ممیزی و با نظارت های عجیب غریب و سد محکم و بتن آرمه سازمان چاپ و نشر کتب و تیغ تیز سانسور همه و همه بشکل غیر نسخه مکتوب پیش میره و فقط در دو مرحله بشکل نسخه مکتوب در دسترسی هست و زمانی از شرح درون متن تصور نشه که وزارت فرهنگ و ارشاد یه زیرزمین پر از کتاب های ممنوعه داره . هیچ هم اینگونه نیست و بنده واقفم که اگر محدودیت و یا خط و مرز های مشخص و خطوط قرمز و باید و نباید هایی را وضع کرده اند دلیلی دارد و خب هیچ اعتراضی نیست ، بلکه فقط جای ابهام و پرسش است که چگونه از آثار بایکوت شده آثاری به فروشگاه اینترنتی معروفی مانند دیجی کالا راه می یابد . من خوشبختانه پاسخ کارشناس این فروشگاه اینترنتی رو اسکرین شات دارم و از صمیم قلب ازش متشکرم چون در حد توانش و سر بسته برایم شرح حقایقی داد که باید چشم دل آنرا خواند تا لپ تلخ کلام و طعم ته خیار حقیقت را چشید . این مورد ربطی به تلخی حقیقت ندارد شاید تلخی جبر است و اهمال سلیقه ای در برخی از قسمت ها )

قسمت پاسخ کارشناس را واضح تر آپلود میکنم .

تمام
اشاره به تناقض
خب همانطور که خواندید چندین مورد تناقض وجود داشت . آنقدر واضح بود که اکنون ناچار به شرح واضحات نباشم .
منظور از تناقض
سیاست ها و قوانین کلی سازمان بخصوصی است که با وجود ممنوع کردن یک کتاب ، اقدام به فروش آن بطور مستقیم میکند.
خب مگر آن سازمان مسئول عرضه کتب است که چنین کند؟ پول حاصل از فروش به جیب چه کسی میرود؟ چرا چنین ریسک بدی میکند؟ خب پاسخش ساده است . آن سازمان هرگز چنین پول هایی نیاز ندارد و حتی نمیداند بودجه خود را چگونه تمام کند تا برای خرداد ماه هر سال بتواند بودجه جدید بگیرد . چون اگر مازاد بودجه بیاورد برای سال آینده مبلغ بودجه انرا کاهش میدهند زیرا خب سال پیش اضافه آورده بوده .
خب اگر او چنین نمیکند ، پس چگونه بین زیرزمین یک وزارت خانه در کشور آتلانتیس با فروشگاه ال و بل و جیمیل تونل زده اند ؟
پاسخ ؛ شخصی بصورت غیر قانونی و از سر موقعیت مناسب شغلی بشکل مخفیانه چنین اقدامی میتواند بکند . و ناخواسته اسم آن وزارتخانه در کشور آتلانتیس فرضی بدنام شود . وجود چنین سودجویی های شخصی و غیر اصولی سبب بروز تصورات اشتباه نسبت به کل آن قسمت میشود .
پس بنده از اینکه همه چیز عالی است و هیچ مشکلی نیست و همه چیز قابل پذیرش و قانونی است خوشحالم و اکنون نیز به خودم میبالم که یک فرد ایرانی ام . هچین هن سکینه هوبیسه¹ فوگوردوسته² بیمیره اونی که سگا مانستن³ دوریغ گفتندره ⁴ .... (گیلکی بود)
پانویس
- هوبیسه¹ : نام پرنده ای زشت و بومی گیلان
- فوگوردسته ²: وارونه ، برعکس
- سگا مانستن³ : مثل سگ ، مانند سگ
بیمیره: بمیرد
فوگوردسته ²: وارونه ، برعکس
سگا مانستن³ : مثل سگ ، مانند سگ گفتندره⁴: میگوید. در حال گفتنش است
بیمیره: بمیرد
فوگوردسته ²: وارونه ، برعکس
سگا مانستن³ : مثل سگ ، مانند سگ گفتندره⁴: میگوید. در حال گفتنش است
بیمیره: بمیرد
فوگوردسته ²: وارونه ، برعکس
سگا مانستن³ : مثل سگ ، مانند سگ گفتندره⁴: میگوید. در حال گفتنش است
بیمیره: بمیرد
فوگوردسته ²: وارونه ، برعکس
سگا مانستن³ : مثل سگ ، مانند سگ گفتندره⁴: میگوید. در حال گفتنش است
بیمیره: بمیرد
معادل پارسی جمله آخر میشود:
به جان' سکینه کشکرت،' پشت و رو و وارونه بمیره اونی که داره دروغ میگه مثل سگ .